به گزارش تابناک، تعیین نرخ دیه و بیمه شخص ثالث برای سال آینده یکی از چالشهای قوه قضاییه و بیمه مرکزی است. از یک سو طبق سنت هر ساله نرخ دیه بر اساس تورم افزایش مییابد. اما امسال با توجه به افزایش تورم به ۳۴.۲ در بهمن و البته نرخ ارز که در پاییز سال جاری به کانالهای بالای ۳۰ هزار تومان نیز وارد شد، تعیین نرخ بیمهای که افراد از عهده پرداخت آن برآیند، سختتر از سنوات گذشته شده است، چرا که میان افرادی که بیمه شخص ثالث را برای پوشش رخدادهای ناگهانی به شرکتهای بیمه پرداخت میکنند با افرادی که از این نوع بیمه برای مزایایش بهره میبرند، باید تفاوت باشد.
اعتماد در ادامه نوشت: هر چه نرخ اعلامی توسط قاضیالقضات بالاتر باشد، به مراتب حق بیمه ابلاغی نیز بیشتر خواهد بود. در این صورت طیف بزرگی از جامعه را با فشار اقتصادی مضاعفی روبهرو کند که به تبع آن، آسیبهایی نظیر بیمهگریزی را به دنبال خواهد داشت.
بخوانید...
جزئیات اعمال تخفیفات بیمه نامه شخص ثالث
شرایط زمانی برای تعیین میزان دیه دشوارتر میشود که حدود یک میلیون و ۷۰۰ هزار نفر بیکار و پیوستن بخش اعظمی از آنها به بخش حمل و نقل به محاسبات اضافه شود. در این صورت این طیف با فشار مضاعفی برای امرار معاش خود روبهرو خواهند شد.
راننده محوری در بیمهنامههای جدید
البته اخیرا مشوقهایی نیز برای دریافتکنندگان این نوع بیمه از سوی بیمه مرکزی در نظر گرفته شده است، دهم اسفند ماه بود که غلامرضا سلیمانی رییس کل بیمه مرکزی اعلام کرد؛ در قانون جدید بیمه شخص ثالث ۱۶ آییننامه از شفافترین قوانین موجود است و مطابق آن رانندگان مشمول تخفیفات بیمهای پس از فروش خودرو میتوانند تخفیفات یاد شده را به خودروی جدید خود یا همسر، والدین و فرزندان بلاواسطه منتقل کنند.
سلیمانی در خصوص جزییات این آیین نامه گفته است: در قانون قبلی بیمه شخص ثالث تنها به خودرو تعلق میگرفت، اما پس از اجرای طرح راننده محوری و ضرورت شفافسازی بیشتر، اطلاعات مربوط به گواهینامه مالک خودرو نیز در سامانه سنهاب ثبت خواهد شد و هر فرد میتواند با مراجعه به سایت بیمه مرکزی از تخفیفات خود مطلع شود و از آن استفاده کند.
علیرضا محمدعلی، کارشناس بیمه بر این باور است که با توجه به پایین آمدن قدرت خرید مردم انتظار میرود تعیین نرخ دیه از سوی قوه قضاییه برای سال آینده به گونهای تعیین شود که تعادل بین رقم حق بیمه شخص ثالث و نرخ دیه، به نفع تمامی ذینفعان باشد.
رابطه مستقیم نرخ دیه و بیمه شخص ثالث
محمدعلی در این خصوص گفت: هر ساله در اسفند ماه بر اساس یک شاخص تورمی نرخ دیه تعیین و اعلام میشود و به نظر میرسد در سالهای گذشته در دورههایی در منحنی یکسان و بدون نوسان جلو رفتهایم، اما از سال ۱۳۹۰ نرخ دیه به یکباره بیشتر شد به گونهای که نرخ دیه ۴۵ میلیون تومانی به دلیل تاخیرهای گذشته در سال ۱۳۹۱ به ۹۰ میلیون تومان رسید.
او ادامه داد: نرخ دیه هر سال با یک آهنگ رشدی بالا میرود، اما آنچه مطرح میشود، این است که افزایش نرخ دیه تبعاتی هم در پی دارد و منجر به افزایش نرخ بیمهنامه شخص ثالث میشود و این افزایش نرخها هزینههای بیشتری برای افراد بیمهگذار و مردم به دنبال خواهد داشت.
این کارشناس بیمهای افزود: به نظر میرسد که یک جریان رسانهای باید برای سال پیشرو ایجاد شود تا مجموعه قوه قضاییه در افزایش نرخ دیه یک تعدیلی ایجاد کند تا نرخ این بیمه خیلی افزایش پیدا نکند، چراکه طبق برآورد هر چند ممکن است برای شرکتها مشکل چندانی به همراه نداشته باشد، اما برای بیمهگذاران باعث مشکلاتی خواهد شد که از آن جمله میتوان به بیمهگریزی اشاره کرد.
او ادامه داد: همواره ما در این نوع از بیمه با تاخیرهایی مواجه هستیم و با وجود اجباری بودن این بیمهنامهها، تمامی مجموعههای خودرویی و دارندگان خودرو و موتوسیکلت هنوز به این بیمهنامه نپیوستهاند و با افزایش قیمتها شاهد کاهش بیمه شخص ثالث از سوی افراد بیشتر و بیمهگریزی خواهیم بود.
او تصریح کرد: با توجه به ضعف درآمدها و کاهش قدرت خرید مردم به نظر میرسد یک بازنگری کلی در گذشته این نوع از بیمهنامه و در خصوص آهنگ کاهشی آن از سوی قوه قضاییه باید صورت گیرد. او خاطرنشان کرد: ضمن آنکه در پرداخت خسارتها نیز با مشکلاتی روبهرو هستیم و بر این اساس شدت این بازنگری قوه قضاییه باید بیشتر باشد.
این صاحبنظر حوزه بیمه در پاسخ به این پرسش که آیا برآوردی از تعداد بیمهگریزی (شخص ثالث) در کشور وجود دارد؟ گفت: در خصوص فرار از بیمه اجباری در بخش موتوسیکلتها این قضیه به وفور دیده میشود و در خصوص خودروهای سواری نیز در مجموع میتوان گفت این رقم بیش از ۵۰ درصد است البته آمارهای شرکتهای بیمه با پلیس راهور در این زمینه چندان نزدیک به هم نیستند و گاهی این آمارها تا ۷۵ درصد هم ذکر شده است که افراد زیادی بیرون از این حلقه قرار میگیرند و در صورتی که این نرخها باز هم رشد کند این میزان باز هم رشد خواهد داشت.
او ادامه داد: ما برای اینکه بتوانیم افراد را برای بیمه ثالث موتوسیکلتها و خودروهای سواری ترغیب کنیم، مشوقهایی را نیز برای افراد در نظر گرفتهایم؛ تخفیف در جریمهها تا بخشودگی در تاخیر پرداختها، اما در خصوص سایر بیمهها نیز باید چنین مشوقهایی را در نظر بگیرند و با توجه به اینکه این بیمهنامه اجباری است باید سعی شود قدرت خرید مردم را مدنظر قرار دهیم.
این کارشناس بیمهای با بیان اینکه با توجه به اوضاع کنونی اقتصادی رشد ۲۰ تا ۳۰ درصدی نرخ دیه مناسب نباشد، گفت: ما در سالهای گذشته بررسیهایی را در خصوص نرخ دیه انجام دادیم، زمانی که نرخ دیه تعیین میشود، میتوانند از یکسری از ابزارها بهره گیرند مثلا شتر، نقره یا مسکوکات که مبنای تعیین نرخگذاری دیه است.
در آن سالها کارهای پژوهشی زیادی صورت گرفت تا کمکی برای مردم باشد و نرخ دیه به گونهای پیشبینی شود تا خیلی نرخ بیمهنامه اجباری افزایش قیمت پیدا نکند و در این بررسیها حتی برای اینکه شتر را به عنوان شاخص تعیین نرخ دیه مشخص میکند سعی بر آن شد تا شتری را انتخاب کنند که لاغرتر و ضعیفتر باشد تا نرخ پایینتری برای دیه تعیین شود و ضرورت دارد با این روشها حرکتهایی برای افزایش قدرت خرید مردم انجام شود.
دریافت خسارت از بیمه با تصادفات ساختگی
او گفت: زمانی که نرخ دیه پایین بود در مطالعاتی که صورت گرفت، مشخص شد در تصادفاتی که منجر به جرح شده است بسیاری از مراجعات در سطح مراجع درمانی بوده، موضوع از سوی افراد حل و فصل شده و مشکل از سوی طرفین برطرف شده بود، اما پس از آنکه نرخ دیه افزایش پیدا کرد اتفاقات عجیبی صورت گرفت به گونهای که مراجعات قضایی رشد پیدا کردند و نرخ دیه چشمگیر شد و مبلغی که افراد دریافت میکردند هم بسیار بیشتر شده بود.
این کارشناس بیمهای افزود: به نظر میرسد افزایش نرخ دیه باعث میشود که تصادفات ساختگی نیز برای گرفتن خسارتها بیشتر شود و بین افزایش نرخ دیه در حوادث ساختگی رابطه مستقیم دارد و بر اساس آمارها ۲۰ درصد پرداختهای بیمهای مربوط به حوادث ساختگی است. البته برآوردهای آماری پزشک قانونی بعضا حوادث ساختگی را ارقامی بیش از این اعداد نشان میدهد و ما همواره با حوادث ساختگی که منجر به جرح و موضوع بیمه مطرح میشود، روبهرو هستیم و باید قوه قضاییه به گونهای سیاستگذاری کند که هم حوادث ساختگی را افزایش ندهد و هم قدرت خرید مردم را در نظر گیرد.
به گزارش تابناک، یدالله جوانی کارشناس مسائل سیاسی و معاونسیاسی (نمایندگی ولیفقیه) سپاه در یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: رفتارهای رئیسجمهور سابق در ماههای اخیر نشان میدهد، او تصمیم گرفته است با پیادهسازی چندین سناریو، آمدنش به عرصه انتخابات ۱۴۰۰ را به یک مطالبه مردمی تبدیل کند. به حکم وظیفه در این نوشتار، چند نکته را برای طرفداران ایشان یادآور میشوم؛ امید آنکه با تأسی به سخن مولی علی (ع) که اولین ویژگی اهل بصیرت را تفکر، اندیشیدن و خردورزی (فَإِنَّمَا الْبَصِیرُ مَنْ سَمِعَ فَتَفَکَّرَ) دانستند؛ این نکات مورد توجه و تأمل مخاطب نوشتار قرار گیرد. طرفداران امروز احمدینژاد را میتوان به دو گروه اصلی تقسیم کرد:
گروه اول از طرفداران احمدینژاد، تودههایی از مردم محروم و کم برخورداری هستند که در نگاه آنان، رئیسجمهور سابق فردی دلسوز و اهل خدمت به محرومان نقش بسته است. مشکلات اقتصادی و معیشتی ناشی از سوءمدیریتها و ناکارآمدیهای برخی از مسئولان اجرایی در سالهای اخیر، نگاه به کارآمدی دولت سابق را در نزد قشر یاد شده، پررنگتر کرده است.
تصور این طرفداران آن است که تنها و تنها با تجدید ریاستجمهوری او میتوان مشکلات را حل کرد. سخن با این بخش از مردم آن است که تمام آن نشانگان نقش بسته بر اذهان به عنوان مصادیق کارآمدی در سراسر کشور، محصول کار و تلاش و مجاهدتهای شبانهروزی کسانی بود که با انگیزه خدمت در دولت او گردهم آمده بودند؛ ولی آنان هم اکنون، به دلیل حرکت وی در مسیر ناصواب، نه تنها از اطرافش پراکنده شدند، بلکه از منتقدان اصلی او هستند؛ بنابراین تصور تشکیل دولتی پرتلاش با رویکرد خدمت به محرومان، همانند دولت نهم، تصوری نادرست است؛ چرا که اساساً آن رویکرد معطوف به خدمت، به رویکرد معطوف به قدرت تغییر جهت پیدا کرده است.
گروه دوم از طرفداران ایشان، به اصطلاح آن لیدرهایی هستند که در تهران و شهرهای مختلف، حلقه اتصال بین احمدینژاد و آن گروه اول هستند. این افراد، هر یک با انگیزههایی خاص، در تکاپو برای به قدرت رساندن مجدد رئیسجمهور سابق هستند. عمده افراد گروه دوم را به لحاظ انگیزه، به دو دسته میتوان تقسیم کرد:
الف- دسته اول کسانی هستند که تصور میکنند با به قدرت رسیدن مجدد احمدی نژاد در موقعیت ریاستجمهوری، آنان هم به پست و مقامی رسیده و دنیایشان تأمین میشود. سخن با این دسته از هواداران آن است که نه تنها از این تنور نانی برای آنان به عمل نمیآید؛ بلکه با رفتارهای ساختارشکنانه انجام گرفته تاکنون و همچنین رفتارهای مخرب پیشبینیناپذیر در آینده از سوی احمدینژاد، سهم این افراد دقیقاً از دست رفتن همان چیزی است که تصور میکنند با به قدرت رسیدن او نصیبشان میشود!
ب -، اما دسته دوم از گروه دوم، کسانی هستند که بر این تصورند آقای احمدینژاد همچنان یک نیروی انقلابی، ولایی و پیروز خط امام و رهبری است و صادقانه میخواهد به اسلام، انقلاب، کشور، نظام، مردم و رهبری خدمت کند. این گروه که سخن اصلی در این نوشتار با آنان است، تصویر ذهنی از احمدینژاد امروز را، همان تصویر ذهنی سال ۱۳۸۴ میدانند. این گروه فکر میکنند تنها کسی که میتواند به رهبری عزیزمان برای حل مشکلات کشور کمک کرده، امور را اصلاح کند، احمدی نژاد است.
در این سالها، حقیر با افرادی از این گروه در شهرهای مختلف کشور صحبت کرده و بعضاً با استدلالهای آنان در خصوص باور و دلیل اعتمادشان نسبت به رئیسجمهور سابق آشنایی دارم. این گروه میگویند تمام مطالبی که به احمدینژاد و از جمله زاویه داشتن با رهبری حکیم انقلاب اسلامی نسبت میدهند، دروغ است و این دروغها و نسبتهای ناروا را کسانی ساخته و پرداختهاند که با تخریب و منحرف معرفی کردن او، قصد به قدرت رساندن و رئیسجمهور کردن فرد مورد نظر خودشان را داشتند! صادقانه به این عزیزان میگویم، این استدلال به دور از واقعیت بوده و نادرستیاش، با تأمل در بسیاری از سخنان و مواضع سالهای اخیر آقای احمدینژاد (از نیمه دوم دولت ایشان تاکنون) آشکار میشود که شرح کامل آنها مثنوی هفتاد من کاغذ میشود، اما این عزیزان را به تأمل در سه نکته زیر فراخوانده، برای خود و دیگران از درگاه حضرت حق طلب هدایت میکنم:
نکته اول: رهبر معظم انقلاب براساس شناختی که از افراد داشتند، طی نامهای به رئیسجمهور سابق، از ایشان خواستند معاون اولی اسفندیار رحیم مشایی را منتفی کند. ایشان اگرچه با اکراه این کار را کرد، اما از همان زمان هم با کنایهها به مخالفان مشایی، از جمله رهبری نقد داشت و عملاً در هیئت دولت هم اختیاراتی فراتر از معاون اولی به این یار غار خود داد و هم در سال ۱۳۹۲ برای به ریاستجمهوری رساندنش سنگ تمام گذاشت!
نکته دوم: در سال ۱۳۹۵ رهبر معظم انقلاب در یک دیدار خصوصی از ایشان خواستند از ورود به انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶ صرف نظر کرده و این انصراف را اعلام کند. وقتی احمدینژاد به سفرهای انتخاباتی خود به استانها ادامه داد، معظمله در ابتدای درس خارج خود در همان سال ۱۳۹۵، با توجه به اینکه اخباری از آن جلسه انتشار یافته بود، آشکارا بیان فرمودند که به ایشان گفته شد آمدن شما برای انتخابات به مصلحت نیست؛ اما احمدینژاد با نامنویسی برای انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۹۶، عیار ولایتمداری خود را نشان داد!
نکته سوم: نامهنگاریها و مصاحبهها و تولید کلیپهای این روزها از سوی رئیسجمهور سابق، میتواند بسیار تأملبرانگیز باشد برای کسانی که تصورشان بر انقلابی و ولایی بودن ایشان است.
اشاره به یک مورد برای جویندگان حقیقت کافی است. ایشان در ادامه نامهنگاریها و مصاحبههای هدفمند، با شبکه «الجدید لبنان» که به یک رسانه با مواضع تند علیه «مقاومت» و به ویژه «حزبالله لبنان» شهرت دارد؛ چند روز پیش مصاحبهای کرد و در این مصاحبه، خوراک مورد پسند آمریکاییها، صهیونیستها و تمامی گروههای تروریستی و رسانههای ضد مقاومت را پخت و پز کرد. کسانی که هنوز بر این تصور هستند که احمدینژاد، یک فرد انقلابی، خط امامی، پیرو رهبری، مخالف آمریکا و رژیم صهیونیستی و طرفدار پر و پاقرص مقاومت در منطقه است، در این بخش از مصاحبه وی با شبکه «الجدید لبنان» که خوشحالی جریان ضد مقاومت را به دنبال داشت، تأمل کنند.
وی با اشاره به مسائل منطقه و سوریه میگوید: «مسائل سوریه باید مطابق خواست مردم سوریه پیش برود نه دخالت ایران، حزبالله و دیگر نیروهای نیابتی خارجی.» احمدینژاد در این مصاحبه تلاش میکند مردم سوریه را همان کسانی معرفی کند که در این سالها با دولت سوریه جنگیدهاند؛ در حالی که حضور نیروهای ایرانی و حزبالله در سوریه به دعوت دولت قانونی سوریه، آن هم برای خنثیسازی و شکست بزرگترین توطئه علیه جهان اسلام انجام شد؛ ولی احمدینژاد در این مصاحبه از این حضور با عنوان «دخالت» یاد میکند! نکته قابل توجه اینکه احمدینژادی که در جنگ ۳۳ روزه، در کمک به حزبالله سنگ تمام گذاشت، با آغاز بحران سوریه براساس نقشه آمریکاییـ صهیونیستی، نه تنها هیچ کمکی برای شکست این نقشه نکرد، بلکه همواره در مسیر مبارزه با تروریسم در سوریه سنگاندازی میکرد.
به طور قطع اگر ایران و حزبالله لبنان، به دعوت دولت قانونی سوریه، به جنگ با تروریسم ساخته و پرداخته آمریکاییها، اروپاییها، صهیونیستها و برخی از دولتهای مرتجع عربی منطقه نمیرفت، اکنون از حرم و حریم و امنیت خبری نبود. نباید فراموش کرد این سخن سخنگوی داعش را، که پس از تسلط بر شهر موصل عراق گفت به زودی کربلا، نجف، کاظمین و سامرا با خاک یکسان میشود و آنگاه پس از عراق، نوبت ایران است! نباید فراموش کرد این سخن ترامپ را که گفت؛ داعش را آمریکا ایجاد کرد و ما در این سالها، هفت تریلیون دلار در منطقه خرج کردهایم و هیچ به دست نیاوردهایم! آری اگر ایران و حزبالله به سوریه نمیرفتند، چه بسا اکنون طرح خاورمیانه جدید آمریکا، با تسلط بر کل منطقه و از جمله ایران جامه عمل به خود پوشیده بود.
آمریکاییها شهید سلیمانی را ناجوانمردانه ترور کردند؛ زیرا او را عامل اصلی شکست تمامی طرحهای خود در منطقه ارزیابی کرده بودند؛ اما چرا احمدینژاد امروز در مسیر نادرست حرکت میکند و این گونه آشکارا حتی علیه مقاومت سخن میگوید؛ شاید دهها دلیل داشته باشد؛ اما بدون تردید یکی از دلایلش، جریان پیچیده نفوذ است. مصداق این موضوع مطلب را با توشهای از سردار دلها به پایان میبرم. در ایام دولت دهم، روزی برای سخنرانی به ستاد فرماندهی نیروی قدس سپاه رفته بودم. آن روز، در سالن اجتماعات این نیرو، سیدالشهدای جبهه مقاومت حضور داشت.
توفیق یار شد و کنار او نشستم و دقایقی هم کلام شدیم. از دغدغههایش نسبت به مسائل داخلی کشور و از جمله جریان نفوذ گفت... به اختصار و اشاره بگویم که جملهای قریب به این مضمون گفت: «باید به جد نگران باشیم، وقتی که میبینیم یک پیرزن (همسر دکتر فاطمی)، که خود و فرزندانش وصل به سرویس جاسوسی انگلیس هستند، حالا تا اندرونی نهاد ریاستجمهوری کشورمان نفوذ کرده و به اسناد و مدارک دسترسی پیدا میکنند!»